هدف من توضیح تعاریف معمول نیست هدف من ارائه یک تجربه شخصی در رابطه با بازوی اجرای یک کسب و کار است . در طی این چندسال تجربه کاری بارها دیده ام چه پروژه های بزرگی و چه کسب و کار های با آینده روشنی به ورطه نابودی کشیده شده اند و فقط و فقط علت آن نبود نیروی اجرای مناسب آن بوده . بارها دیده ام چه ایده هایی و تفکراتی فقط به علت نبود بازوی اجرایی تعلیق شده اند .
از دیدگاه ما علم محدود به مطالعه کتاب و یادگیری جوانب مختلف موضوع مرتبط با آن است ولی این مورد کافی نیست ما برای اینکه بتوانیم در مسیر پیشرفت و به سر مقصود رساندن تلاش های علمی خود پا بگذاریم تازه در وهله اول این راه پر پیچ خم و سخت هستیم . با بکار گیری علم بدست آمده در حوزه های کاری و پروژه های عملی ما به سواد اجرایی میرسیم و از اجتماع تجربه های پروژه های مختلف ما به دانش دست میبایم و آن زمان است که ما میتوانیم اعلام کنیم فیلد علمی را بعنوان فیلد اصلی داریم و متخصص هستیم .
تا زمانی که ما نیروی متخصص نداشته باشیم بازوی اجرای پروژه هم نداریم ، زمانی دقیقا وجود دارد که ما به این نتیجه میرسیم یک ایده یک کسب و کار یک پروژه حتی با هزینه های مازاد مالی هم پیشبردی صورت نمیگیرد این دقیقا زمانی است که ما کمبود نفرات اجرایی را حس میکنیم و این دقیقا موضوعی است که بخش های اجرایی ما درگیر آن خواهد بود.
ما قصد داریم در این مجموعه مقالات به بررسی این موضوعات بپردازیم و امید داریم .